نماز رزمندگان و همه غریبان

ساخت وبلاگ
برسد به دست فرداعادت ندارم دردها و دردها و رنج­هایم را با دیگران به اشتراک بگذارم و حتا هماره سعی می کنم نزدیکانم را هم به واسطه­ی رنج­هایی که دارم رنجور نسازم بلکه سعیم بر آن بوده و هست که تا توان دارم از رنج های تزدیکان و سایر خلایق بکاهم اما در مواردی برای اینکه این رنج­ها انباشته نشوند به قلم پناهنده می­شوم و با مهربان خدایم اندک استغاثه­ای می­کنم که به دیگران در حد کفایت بنگرد اما بعد از همگان به این بنده هم نظری افکند البته انتظار رفع رنج­هایم را ندارم لیکن همین اندازه که لختی نظر کند و به من بفهماند که به رنج­ها و دردهایم نظری دارد برایم بس است. خیلی انتظار ندارم که خدا توجهش را از دیگران برگیرد و به این ناچیز معطوف سازد. همین که به من این اندازه عمر داده بسیار سپاسگزارش هستم و از سر من هم زیادی اَست اما از کرمش چیزی کم نمی­کند که پس از رسیدگی به حال دیگران اگر فرصت صلاح دانسته شد به این رنجور نیز نظری شود البته که جای دوری نمی رود.وقتی اینها را می­نویسم ناخودآگاه دلم مولانا و حسام الدینش را به یاد می­آورد که که در آن دو سالی که مولانا از حسام الدین دور شده چها که نکشید! گو آنکه پيمان بختیاری حال نزار مولانا در فراق حسام الدین را مویه می کند:شب بر سر من جز غم ايام كسي نيست مي‌سوزم و مي‌ميرم و فريادرسي نيستفريادرس‌ِ همچو مني كيست در اين شهر؟ فريادرسي نيست كسي را كه كسي نيستبيمارم و تبدارم و در سينه­ی مجروح چندان كه فغان بر‌كشم از دل نفسي نيستآن ميوه‌ جان‌بخش كه دل در طلب اوست زينت‌گرِ شاخي‌ست كه در دسترسي نيستبيش است ز ما طالع آن مرغ گرفتار كو را قفسي باشد و ما را قفسي نيست بی قرار 16 آبان 1402 برچسب‌ها: مولانا, حسام الدین, پژمان ب نماز رزمندگان و همه غریبان...
ما را در سایت نماز رزمندگان و همه غریبان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bbiqarar بازدید : 16 تاريخ : سه شنبه 30 آبان 1402 ساعت: 13:33

چه خلاف سرزدچه خلاف سر زد از ما که در سرای بستیبر دشمنان نشستی، دل دوستان شکستیسر شانه را شکستم به بهانهٔ تطاولکه به حلقه حلقه زلفت نکند درازدستیز تو خواهش غرامت نکند تنی که کشتیز تو آرزوی مرهم نکند دلی که خستیکسی از خرابهٔ دل نگرفته باج هرگزتو بر آن خراج بستی و به سلطنت نشستیبه قلمروی محبت در خانه‌ای نرفتیکه به پاکی‌اش نرُفتی و به سختی‌اش نبستیبه کمال عجز گفتم که به لب رسید جانمز غرور ناز گفتی که مگر هنوز هستیز طواف کعبه بگذر، تو که حق نمی‌شناسیبه در کنشت منشین تو که بت نمی‌پرستیتو که ترک سر نگفتی ز پی‌اش چگونه رفتیتو که نقد جان ندادی ز غمش چگونه رستیاگرت هوای تاج است ببوس خاک پایشکه بدین مقام عالی نرسی مگر ز پستیمگر از دهان ساقی مددی رسد وگرنهکس از این شراب باقی نرسد به هیچ مستیمگر از عذار سر زد خط آن پسر فروغیکه به صد هزار تندی ز کمند شوق جستی (فروغی بسطامی) نماز رزمندگان و همه غریبان...
ما را در سایت نماز رزمندگان و همه غریبان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bbiqarar بازدید : 15 تاريخ : سه شنبه 30 آبان 1402 ساعت: 13:33

فرج بعد از شدتمُقَدَّمَک. افلاکی و خواجه سپهسالار هر دو در دو دوره متفاوت حوادث زندگی مولانا جلال­الدین و تعاملات او را نقل کرده­اند. در این میان سپسالار با دقت بیشتر و افلاکی با آب و تاب گونه­ گون­تر به نقل این تعاملات اهتمام ورزیده­اند. در میان این تعاملات، تعاملات مولانا با حسام­ الدین از ویزگی­های خاصی برخوردار است که نقل آنها در عصر حاضر می­تواند پیام­های گوناگون و مفیدی داشته باشد که راقم این سطور هر از گاهی به ذکر بخشی از این تذکره­ها البته با زبان امروزی اقدام می­کند و امید درس آموز خود و دیگران را دارد. باشد که ما امروزیان هم از این تعاملات و حوادث و گفتگوها درس­های نیک اخذ کنیم. در دوره ای که مولانا را اشتغالات از سر گذسته بود و سخت در گرد آوری مثنوی و سایر نوشتجات بودی هیزم کشان نامراد سعی در رنجوری حسام­الدین کردند و حسام الدین را باور افتاد که مولانا عهد نوشین و دیرین را به فراموشی سپرده و جفایی در حق وی کرده بودی و همین وی را بس آمد که از دید مولانا غایب افتد و نامه های مولانا را سخت بی پاسخ گذارد تا به این طریق دل نازک مولانا را در آنش فراق بسوزاند و دل او را بیشتر از گذشته رنجور سازد بل در این اندیشه فرو رفت که شاید با این کم لطفی و نامردی و نامرادی دل مولانا از او سیر گردد و راه خویش در پیش گیرد و رَود راهی را غیر از راه دیروز و پریروز و پارسال و پیرار سال! شگفتا! از حسام الدین سخت به دور است که این اندیشه­ها را در سر بپروراند و مولانا را از این دست آدمیان بشمارد که گذر زمان و فراق چند ماهه عشق از سر او بپرّاند و همه گذشته به فراموشی سپارد!القصه این دوره چند ماهه بر مولانا که سختی­ها دیگری داشت به سختی گذشت و رنج خود را البته در برخی چکامه­ها بازگو کرد لیک هر نماز رزمندگان و همه غریبان...
ما را در سایت نماز رزمندگان و همه غریبان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bbiqarar بازدید : 20 تاريخ : سه شنبه 30 آبان 1402 ساعت: 13:33

در مسیر احیای سنت (سفرنامه مشهد مقدس)تقدیم به سرکارخانم دکتر زهرا رمضانیقبل از گزارش سفرنامه بر خود لازم می دانم که همسر بزرگوارم سرکارخانم هاشمی اقدم سپاسمند باشم که مرا به هر شکلی بود با سرکارخانم رمضانی آشنا کرد. البته من همه‌اش به تأخیر می‌انداختم که ایشان با اصرارشان باعث شدند تا با این خانم بزرگوار تماس حاصل نمایم که اینک با کمال افتحار این یادداشت را به او تقدیم می کنم. البته صاحب این قلم هرگاه به توصیه‌های همسر محترم گوش دادم گامی به صلاح و فلاح نزدیک‌تر شدم و هرگاه هم تمرد کردم از این اهداف دور شدم. از همین جا دست‌های مبارک همسر گرامی را می بوسم و بر آن افتخار می‌کنم.در تاریخ 4 مهر 1402 با برنامه‌ریزی سرکارخانم دکتر رمضانی مدیر محترم مرکز احیای سنت نبوی راهی مشهد مقدس شدیم؛ سفری زیارتی- تفریحی و اندکی هم آموزشی. در ساعت 10 صبح 5 مهرماه وارد زائرسرای مشهد در انتهای بلوار چمن شدیم. روزمان به کارهای معمولی گذشت ولی شب ساعت 22 کلاس سبک زندگی داشتیم که قبل از اینکه بنده حقیر آغاز سخن کنم آقای دکتر حرآبادی به ایراد سخن پرداخت و نکات مفیدی را مطرح کرد که البته همراه بود با الطاف ویژه به این حقیر. بعد از کلاس برای استراحت به واحد 108 رفتم و با سرورانی مانند دکتر ایمان زیبایی و آقای مسعود قیاسی هم‌اتاقی بودم. به‌حق می‌پذیرم که تا با کسی هم­سفر نشوی نمی­توانی او را آنچنانکه هست بشناسی. این دو بزرگوار هم مصادیق بارز این نظرند و من توانستم این دو بزرگوار را به‌خوبی بشناسم و در حد توانم به خوبی­های بی‌بدیلشان پی ببرم. دکتر زیبایی در دانش، بینش و اخلاق بسیار عالی است و توفیق آن را یافتم که در چند نوبت پشت‌سرش نماز بخوانم. از این دوست بزرگوار چیزهایی یاد گرفتم به‌ویژه اینکه می‌توان نماز رزمندگان و همه غریبان...
ما را در سایت نماز رزمندگان و همه غریبان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bbiqarar بازدید : 21 تاريخ : دوشنبه 1 آبان 1402 ساعت: 22:08